فراموش کردم
رتبه کلی: 4717


درباره من
کوتاهترین جمله برای بزرگ ترین آرزو
کوتاهترین جمله برای بزرگ ترین آرزو:الهُمَ عَجِلِ لوَلیکِ الفَرَج...
تاریخ درج: ۹۴/۰۱/۲۰ - ۱۷:۴۶ ( 2 نظر , 125 بازدید )
کوتاهترین جمله برای بزرگ ترین آرزو
کوتاهترین جمله برای بزرگ ترین آرزو:الهُمَ عَجِلِ لوَلیکِ الفَرَج...
تاریخ درج: ۹۴/۰۱/۲۰ - ۱۷:۴۵ ( 0 نظر , 139 بازدید )
حج عمره را تحریم خواهیم کرد...
  سوال ما از مسوولان حج آن است که آیا عمره مستحب را به هر قیمتی باید برویم؟ آیا به هر قیمت و به هر ذلتی باید به عمره رفت؟ آیا باید به ناموس و شرف این مردم توهین شود تا این عمل مستحبی تحریم شود   بیش از ۷ میلیون زائر از کشورهای مختلف هر سال ب شهرهای مقدس حجاز سفر می کنند. هر زائر حدود ...
تاریخ درج: ۹۴/۰۱/۲۰ - ۱۲:۵۶ ( 3 نظر , 121 بازدید )
داستان پند آموز...
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.فر...
تاریخ درج: ۹۳/۱۲/۲۵ - ۰۰:۰۹ ( 9 نظر , 129 بازدید )
خواهشن شرکت کنید...
...
تاریخ درج: ۹۳/۱۲/۲۰ - ۱۸:۴۳ ( 4 نظر , 105 بازدید )
خاطره ای از شهید بابایی
او هیچ وقت پپسی نمی خورد در طول مدتی که من با عباس در آمریکا هم اتاق بودم او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد، صبحانه و شام. هیچ وقت ندیدم که ظهرها ناهار بخورد. من فکر می کنم عباس از این عمل دو هدف را دنبال می کرد. یکی خودسازی و تزکیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش که بیش...
تاریخ درج: ۹۳/۱۲/۱۷ - ۰۰:۳۴ ( 16 نظر , 224 بازدید )
خاطره ای از شهید بابایی
او هیچ وقت پپسی نمی خورد در طول مدتی که من با عباس در آمریکا هم اتاق بودم او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد، صبحانه و شام. هیچ وقت ندیدم که ظهرها ناهار بخورد. من فکر می کنم عباس از این عمل دو هدف را دنبال می کرد. یکی خودسازی و تزکیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش که بیش...
تاریخ درج: ۹۳/۱۲/۱۷ - ۰۰:۳۲ ( 4 نظر , 137 بازدید )
خاطره کوتاهی از شهید کاوه...
2)  فهمیدیم عده ای تو مجلس عروسیشان، علاوه بر انجام کارهای ناشایست، برای مردم هم ایجاد مزاحمت کرده اند. محمود سریع یک گروه از بچه های سپاه را فرستاد آن جا؛ که چند نفری را که مست بودند، گرفتند و آوردند. مدتی گذشت تا آقای معصوم زاده(1) برای هر کدامشان یک حکم صادر کرد. یکی از مجرمان، مردی بود که ف...
تاریخ درج: ۹۳/۱۲/۰۷ - ۲۳:۰۹ ( 4 نظر , 151 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (1)